فردین الهیاری
تاتی و موقعیت آن
زبان تاتی یکی از هزاران زبانی هست که در دنیا وجود دارد و اندک مردمی در دنیا به این زبان تکلم میکنند. مرکز اصلی این زبان در روستای"کرینگان"از توابع شهرستان ورزقان میباشد. این روستا در دامنهی کوهی قرار دارد که مردم آن بیشتر به شغل دامداری و کشاورزی میپردازند و نیز با بهره گرفتن از جنگلهای اطراف روستا، امرار معاش میکنند. اغلب مردم کرینگان به این زبان آشنایی دارند و به همین زبان تکلم میکنند .و علاوه بر کرینگان مردم روستاهای دیگری در منطقهی خاروانا و میشهپارا به این زبان صحبت میکنند. همچنین در روستاهای "ونستان" و "خوینرو"و چند روستای دیگر با اندک تفاوت در لهجهی آن به این زبان آشنایی دارند.
"ابوالقاسم نباتی"از عرفای نامدار منطقه و معاصر با ناصرالدین شاه که در بالای کوهی در روستای بسیار زیبای اُشتبین مدفون است در قصیدهای زیبا بعد از توصیف این روستا زبان مردم اشتبین را تاتی مینامد.
« خوش سلیقه هر یئری ، خلقی سراسر مهربان دیلّلری تاتی ، ولی شیرین زباندور اُشتبین »
در مورد زبان تات متأسفانه تحقیقات کمی صورت گرفته و منابع مختلف چه از نظر زبانشناسی و چه از نظر تاریخی، کمتر در دسترس قرار دارد . کتاب"زبان کرینگان"تألیف یحیی ذکا و"تاتی و هرزنی" نوشتهی عبدالعلی کارنگ از کتابهایی هست که در این زمینه منتشر شدهاست.
اکثر مورّخان و محقّقان تاریخ آذربایجان با استناد به کتاب کارنگ اطلاعاتی را دادهاند و مباحث جدیدی را ارائه نکردهاند. کتاب کارنگ به دلیل یک سویه نگری بخصوص در مورد تاریخچه این زبان زیاد قابل استناد نیست و زبان تاتی که یکی از زبانهای رو به افول و نابودی در جهان است نیاز به تحقیق و بررسی زیادی دارد.
"مینورسکی"مینویسد: « تات کلمهای ترکی است که به عناصر بیگانه که در بلاد ترک میزیستند اطلاق میشد.»[1] همانطوری که در بلاد عرب به بیگانگان عجم به معنای غیرعرب گفته میشد. و در سرزمینهای فارس زبان به اعراب تازیان میگفتند.
"شمسالدین سامی" مینویسد: « ترکان قدیم، ایرانیان و کُردان را که زیر فرمان خود داشتند تات میخواندند.» [2] وی در ادامه مینویسد: « "سانسون"که در زمان شاه سلیمان صفوی در ایران اقامت داشت در کتاب"وضع کنونی ایران"در توصیف یک مجلس میهمانی، از قزلباشها [با عنوان] ترک، و از تاتها [با عنوان] پارس یاد کرده مینویسد: « مهماندار عرقچین بزرگی از قلابدوزی و زربفت که دارای نوکی بلند و قسمت پائین آن ملیله دوزی احاطه شده و قسمت فوقانی آن پر از گلنگ بود بر سر داشت این کلاه وقف دوازده امام است و در مواقع رسمی قزلباشها بر سر میگذارند و ماموران رسمی که از نژاد تات هستند حق بر سر گذاشتن آن را نداشتند.»
محمود بن محمد کاشغری در کتاب لغات خود در مقابل کلمهی" بُرک"چنین مینویسد:
القُلنسوه ؛ و فِی المَثَل : تات سیز ترک بیلماس ، باش سیز برک بیلماس
یعنی : ترک بدون تات نمیشود و کلاه بدون سر نمیشود.[3]
و در مقابل کلمهی"سُملَم تَت" مینویسد:
سُملَم تت ؛ الفارسیَ الَّذی لا یَعرِف لغت لترک البنه ، و کذالک کل من یعرف الترکیه تسمی سملم
یعنی : فارس[زبان] هایی را که اصلا با ترکی آشنایی ندارند و همچنین کسی که ترکی نداند سملم خواندهمیشود.[4]
ملک الشُّعرای بهار تات را به معنی تاژیک یا تاجیک یعنی فارسی زبانان عنوان کردهاست.[5]
ضرب المثلهای زیادی در میان مردم آذربایجان وجود دارد که از کلمهی تات در آن استفاده شدهاست. وداستانها و شعرهایی درمیان مردم منطقه بر سر زبانها جاری است که در آن اشاره به تاتها شدهاست.
مثلاً: گوموشی وردیم تاتا تات مـنه داری وئـردی
دارنی سپدیم قوشا قوش منه قانات وئردی
قانادلاندیم اوچماغا حق قاپوسون آچمـاغا
اما اینکه تاتها یک قوم بودند و چگونه آمدهاند و کجا ساکن بودهاند هیچ اطلاعی در دست نیست. بعضی از محققین آنها را بومیان منطقه میدانند و ریشهیِ زبان آنها را پهلوی فارسی میدانند. اما تفاوتهای اساسی در دستور زبان تات با فارسی و نیز وجود واژههای بسیار زیاد ترکی این نظریه را به چالش میکشاند و برای اثبات این مساله یا رد آن نیاز به بررسیهای دقیق زبانشناسی وجود دارد.
مقایسهی واژههای تاتی با ترکی و فارسی
در زبان تاتی واژههای فارسی و ترکی فروانی وجود دارد. همچنین در این زبان کلماتی یافت میشود که ریشه در هیچ کدام از این زبانها ندارد و مستقل هست. تعدادی از این واژهها را برای نمونه در زیر میآوریم:
« واژههایی از تاتی که با ترکی شباهت دارد »
تاتی ترکی معنای کلمه به فارسی
1. هووز هووز آبی
2. پاتا کرپیجه کرپیج آجر
3. زمور زومار آذوقه
4. دمیر دمیر آهن
5. یاواش یاواش آرام
6. گیله نار گیله نار آلبالو
7. زمی زمی کشتزار
8. اوجوز اوجوز ارزان
9. داری داری ارزن
10. هه هه بله
11. بنفشه بنوشه بنوشه
12. دولو دولو تگرگ
13. پوچا پوکا پوسیده
14. نوخدا نوخدا لجام
15. کیلیک کهلیک کبک
16. بو لاشنا بالیش متکا
17. ننا نه نه مادر
18. مولچک میلچک( ح ) مگس
19. یان یان نزدیک
20. بوتاق پوتاغ(بوتاغ) بوته
« واژه هایی از تاتی که به فارسی نزدیک است»
تاتی فارسی
1. اوردا آرد
2. اوشکار آشکار
3. اومی ین آمدن
4. تارس ترس
5. بون بام
6. اوتژ آتش
7. برو برادر
8. برین بریدن
9. بِز بز
10. بیسدو ن بستان
11. بلنت بلند
12. مرت مرد
13. پوشنا پاشنه
14. تاوا تبر
15. ته تو
16. نونه پژ نانوا
17. هر خر
18. سیوه سیاه
19. جیو جیغ
20. روژ روز
«واژه هایی که ریشه در زبان ترکی و فارسی ندارد »
تاتی فارسی
1. جِفا منقار
2. دَس نخ
3. پس گوسفند
4. برام گریه
5. کم پهلو
6. مرغوت قیچی
7. هسوم کاهو
8. هرو پهن
9. پو دیوار
10. گلما سفره
11. اولینج خاکستر
12. پا سگ
13. زوا پسر
14. پو دیوار
اعداددر زبان تاتی
اعداد در زبان تاتی، بیشتر به زبان فارسی نزدیک است.
ای ( یک ) – ده (دو )- هری( سه )- چو (چهار) - پینج ( پنج )- شاش (شش)- هوفت (هفت )
هِشت (هشت )- نوو( نه)
دا (ده) - ویست ( بیست ) - سی (سی ) - چل(چهل)- پینجو( پنجاه) – ده سی (شصت )- پینجوره ویست(هفتاد)- پینجوره سی (هشتاد- پینجوره چل ( نود )
سا ( صد )- ده سا (دویست )- هری سا (سیصد ) ...
هزو(هزار) – ده هزو(دو هزار ) ...
هزو هزو (میلیون )- ده هزوهزو ( دومیلیون ) ...
دستور زبان تاتی
دستور زبان تاتی شباهت بیشتری به زبان ترکی دارد [6] که در زیر به چند مورد اشاره میشود.
در زبان تاتی، مانندزبان ترکی و بر خلاف زبان فارسی صفت قبل از اسم میآید. به مثال زیر توجه کنید:
تاتی : کالا چو ( کالا، یعنی بزرگ و چو، یعنی درخت )
ترکی : بویوک آغاج ( بویوک ، یعنی بزرگ و آغاج یعنی درخت )
فارسی : درخت بزرگ
همانطوری که گفتهشد کلمهی صفت یعنی ( کالا) قبل از موصوف (اسم) بکار رفتهاست. یادر کلمهیِ "سیوه اش" به معنای خرس سیاه، بر خلاف زبان فارسی و دقیقا ً همانند زبان ترکی صفت قبل از اسم آمده است.
همچنین در کلمات ترکیبی زبان تاتی مضاف الیه مقدم بر مضاف است مثلاً:
تاتی : سیوی باغ ( سیو ، یعنی سیب )
ترکی : آلما باغی ( آلما ، یعنی سیب)
فارسی : باغ سیب
در زبان تاتی به جای کلمهیِ"از" که در فارسی قبل از اسم میآید و در زبان ترکی کلمهیِ "دن" بعد از اسم مفعول بکار میرود از واژهی" کو " و" نده " استفاده میشود .
حرف ربط "با" که در فارسی قبل از اسم میآید در زبان تاتی مثل ترکی عمل میشود و در تاتی واژهی " اوهون " و در ترکی واژۀ " ئینن " استفاد میشود و بعد از اسمبکار برده میشود.
مثلاً :
تاتی : من احمداوهون شرین ( شرین ، یعنی رفتم )
ترکی : من احمدینن گئدیم ( گئدیم ، یعنی رفتم)
فارسی : من با احمد رفتم
تفاوت بین دستور زبان تاتی و فارسی تقریباً همان تفاوتی هست که بین دستور زبان فارسی با ترکی وجود دارد. دستور زبان ترکی و تاتی از یکسانی بیشتری برخوردار است.
لازم به ذکر است که به همان اندازه که واژههای فارسی و یا شبیه به آن در زبان تاتی وجود دارد واژههای ترکی نیز وجود دارد [شاید هم بیشترو نزدیکتر].
علاوه بر واژههای ترکی و فارسی، در زبان تاتی کلمات دیگری از زبانهای ارمنی ، مازنی ، خلخالی و غیره نیز وجود دارد و به همین دلیل میتوان حدس زد که تاتی هم زبانی [ احتمالاً مستقل] بوده که در پی تماس، تعامل و تقابل با زبانهای ترکی، فارسی، کردی، ارمنی، و حتی عربی دچار تغییر شدهاست.
آنچه در مباحث بعدی خواهیم خواند اینکه مادها حکومتی نیرومند بودند که از اقوام گوناگونی تشکیل شده بودند و شاید گفتن اینکه تاتها نیز از این اقوام بودهاست سخنی بیراه نباشد. تاتها معمولاً در شمال آذربایجان و نواحی قفقاز زندگی میکردند که مناطقی نیز در قفقاز هست که به این زبان آشنایی داشتهاند و دارند.
تاتها تا آنجا که تاریخ به یاد دارد هیچ وقت حکومتی نداشتهاند و به این دلیل در تاریخ گمنام ماندهاند.