فردین الهیاری
انسانهای اولیه
آغاز فعالیت های بشر و پیدایش تمدن انسانی به چهار قسمت تقسیم میشود :
1- دوران شروع سنگهای تراشیدهی خشن، ائولتیک (Ealeolithigue ): این دوران که تاریخی نزدیک به 125 هزار سال قبل را دارد . سنگها تقریباً به صورت طبیعی مورد استفاده قرار می گرفت . 2- دوران سنگهای تراشیدهی ظریفتر، پالئولتیک ( Paleolithigue ) یا پارینهسنگی: در عصر پارینهسنگی یعنی حدود 100 هزار سال قبل سنگها بیشتر تراشیده میشد و در شکلی با دوامتر مورد استفاده قرار میگرفت. کشف آتش یکی از مهمترین یافتههای بشری در دوران پارینهسنگی میباشد. « نخستین آثاری که از پیدایش آتش بدست آمدهاست متعلق به اواخر پارینهسنگی حدود 25 یا 30 هزار سال پیش در اروپا ست.»[1] انسانهای اولیه از آتش برای ترساندن حیوانات استفاده میکردند، امّا بعدها همین آتش برای کارهای سفالگری و فلزکاری به کار بردهشد و موجب تغییرات فراوان در زندگی بشر گردید.
3- عصر سنگهای صیقلی، نئولیتیک ( Neolithiyue) یا نوسنگی : عصر نو سنگی آغاز تحولات در زندگی بشر میباشد که ابزارهای سنگی به صورت صیقلی از سنگ تراشیده و مورد استفاده قرار میگرفت ، زراعت، صنعت، سفالگری و اهلی کردن حیوانات نظیر گوسفند ، بز و نیز بافتن سبد از الیاف گیاهان در چنین زمانی رونق گرفت عصر نو سنگی مربوط به 10 هزار سال قبل از میلاد میباشد .
4- عصر فلز کاری: در این دوره انسان با کشف آتش با ذوب فلزات آشنا و از آن برای ساختن وسایل مورد نیاز استفاده و به سرعت پیشرفت کرد.
رحیم رئیس نیا این تقسیم بندی را به شکل دیگری بیان می کند و پارینه سنگی را از یک میلیون سال قبل شروع و تا هزارهیِ 12( ق .م ) معرفی میکند و معتقد است که عصر میانه سنگی از هزارهیِ 12 (ق . م) شروع و تا هزارهیِ 6 ( ق . م) ادامه دارد که در این زمان انسانها در غارها زندگی می کردهاند و از سنگهای نوک تیز برای شکار حیوانات و نیز در آوردن ریشهیِِ گیاهان استفاده میکرده اند و نهایتاً عصر نوسنگی که از هزارهیِ هششم (ق.م )تا هزارهیِ سوّم( ق.م) ادامه پیدا میکند.
منطقه یِ قره داغ و ورزقان سرزمینی بسیار قدیمی و از آن قسمت از کره زمین هست که آثار حیات در آن به میلیونها سال قبل برمیگردد . ماموتها یا به عبارتی دیگر فیلهای اولیه در میلیونها سال پیش و آن زمان که بارانهای سیل آسا می بارید و زمین همواره در حال تغییر و تحول بود ، در این منطقه زندگی میکرده اند. قدیمیترین فسیلهای کشف شده از این فیلها مربوط به هفت میلیون سال پیشاست که در محوطهی عمارت سنگی[2] در روستای اوخارا کشف شدهاست.
زندگی انسانها در سرزمین قره داغ و ورزقان نیز به هزارههای بسیار دور در تاریخ مربوط میشود. کشف آثار متعددی از سنگ نوشتههای 12 هزار ساله منسوب به اواخر دوران پارینه سنگی در غارها و کوهها و جنگلهای شمالی منطقه ورزقان و « نقّاشیها، کنده کاریها و نقرها روی تخته سنگها،آشکارا ثابت میکند که سرزمین پر رمز و راز قرهداغ – به دلیل وجودامکانات و استعدادهای خدادای فراوان – یکی از معدود سرزمینهای است که انسانهای اولیه در آن پیدا شده وتمدنهای نخستین را بنا نهادهاند. این مدارک با ارزش تاریخی، آشکار میسازند که پیدایش جامعه و تمدن در قرهداغ، به چند هزارسال قبل از میلاد مسیح(ع) برمیگردد.»[3] و آن را به واقع به خواستگاه تمدن بشری تبدیل کردهاست. وجود مراتع، جنگلها و آبوهوای خوب و زمینهای حاصلخیز دلیل بر این مسأله است که ورزقان و بطور کلی قرهداغ بخصوص نواحی شمالی آن محل زندگی انسانها در اعصار مختلف بودهاست. متأسفانه هنوز کاوشهای باستانشناسی در این مناطق انجام نشده تا بتوانیم در مورد تاریخ این منطقه در عهد ما قبل تاریخ با احتمال قریب به یقین صحبت کنیم. کاوشهای باستانشناسی در آنسوی ارس و مطالعات زیادی که بر روی غارهای مختلف از جمله غار(آزیخ) انجام شده، نقطههای تاریک زیادی از انسانهای اولیه را روشن ساختهاست و کاوشهای علمی در مورد سنگ نوشتههای کشف شده در قوشا داش سونگون و سایر نقاط قرهداغ خیلی از نقاط مبهم تاریخ قرهداغ و حتی زندگی انسانهای اوّلیه را روشن خواهد ساخت.
"ملیکیشولی"دانشمند گرجی وجود طوائف کوه نشین را در این منطقه حدس زدهاست. همچنین غارنشینی انسانهای اولیه در منطقه به اثبات رسیدهاست، درمورد شهرنشینی و تمدن پیشرفته نیز قرهداغ و ورزقان چیزی کم ندارد، شهر اژدها داشی یکی از شهرهای باستانی با قدمت سه هزار سال در منطقه دیزمار دالّ بر شهرنشینی در این منطقه است. کشف مجسمهی سه هزار ساله در منطقه دیزمار و وجود قلعه و کتیبه سغندل از تمدن چندین هزار ساله در تاریخ باستان حکایت میکند. در سیغندل علاوه بر قلعهی اورارتویی، وجود قلعه های مربوط به دوران ما قبل تاریخ نیز به اثبات رسیده است. و در کتیبه از وجود بیش از بیست شهر خبر داده شده است که توسط ساردوری پادشاه اورارتویی تصرف شده است.
اقوام باستانی
"دکتر محمدجواد مشکور" آذربایجان را از نظرسکونت اقوام باستانی به پنج ناحیه تقسیم میکند.و قرهداغ را که در قدیم همراه خوی و مرند بصورت یک ناحیه بودهاست مشخص میکند و آشوریان در کتیبههای خود از این منطقه با نام « سانگی بوتو نام برده اند [که] از مناطق خوش آب و هوا و حاصلخیز در سرزمین آذربایجان بوده است.» [4]
از قومهای قدیمی و اوّلیه که در آذربایجان کنونی زندگی کردهاند و نواحی قرهداغ و ورزقان نیز زیر سلطهی آنها بوده میتوان به نامهایی چون لولوبیان ، گوتیان ، کادوسیان، سکاییان، کاسیها و مانناییان اشاره کرد.
1- لولو بیان بیشتر در نواحی جنوبی دریاچهی اورمیه زندگی میکردهاند امّا به علت قرابت این قوم با مناطق قرهداغ میتوان گفت که آنها به این مناطق و کل آذربایجان در زمانهایی مسلط بودهاند و تعدادی ازآنها به این مناطق آمده و ساکن شدهاند. لازم به توضیح است که در کتیبهیِ سیغندل از شهری به نام"لیب لی اونی" نام بردهشده که شباهت زیادی به نام این قوم دارد.
روستاهای "له للّی"و"لالا بجان"از توابع ورزقان احتمالاً از یادگارهای آن قوم بوده و نام این روستاها از این قوم گرفته شدهباشد.
لولوبیگان = شهر لولوبی ها یا مکان زندگی لولوبی ها
این نام با توجه به اینکه در بسیاری موارد ( گ) به ( ج) تبدیل شده، بعدها به لولو بیجان تبدیل شده و آن به مرور به لالابجان تحریف شدهاست. کاوشهای باستانشناسی در تپه های باستانی آن صحت و سقم این مسأله را روشن خواهد ساخت.
در زبان اورارتو نیز به اقوام بیگانه لولو گفته می شد و امروزه نیز از این واژه با این مضمون استفاده میشود.
2- گوتیان نیز به اقوامی گفتهمیشد که در هزارهیِ سوّم(ق.م) در مناطق مختلفی از آذربایجان از جمله قرهداغ زندگی میکردهاند.
« در هزارهیِ اول(ق.م) همهیِ اورارتوئیان، ماننا و مادها را گوتی مینامیدند » [5] گوتیان زبانی مستقل داشتند و از ریشه زبان آلبانی و مردم قفقاز بود. محمدجواد مشکور معتقد است:« از مطالعهیِ هنر مادی و هخامنشی به این نتیجه میرسیم که لولوبیان و گوتیان تأثیر زیادی نسبت به آشوریان و آکدیان در آنان داشتهاند.»[6]
3- کادوسیان : این قوم قدیمی ترین و بومی ترین قوم در سرزمین قرهداغ بودهاست که در دو هزار سال(ق.م) زندگی میکردهاند."دیاکونوف"-مورخ روسی- قوم کادوسیان را ساکن در قرهداغ دانسته و آنها را حایل بین مادها و سکاسنیان ( سکاها ) دانستهاست. [7]
کادوسیان از جماعتهای بدوی بودند که به شکار و دامداری میپرداختند و باغداری نیز میکردند و دو پیشوا امور آنها را اداره میکرد. کادوسیان به دلیل اینکه در کوههای صعبالعبور قرهداغ زندگی میکردهاند هرگز مورد حمله و تسلط اقوام و حکومتهای مختلف از جمله مادها نشدند. آنچه از فهرست ساتراپ نشینهای "هرودوت" پیداست احتمالاً کادوسیان همیشه مستقل بودهاند که بعدها در زمان کوروش و آنهم احتمالاً هنگامی که هنوز وی سردار"آستیاک" بود از وی اطاعت کردند. از هخامنشیان، اردشیر دوم و اردشیر سوم و داریوش سوم به این قوم حمله کردند ولی نتوانستند آنها را مطیع خود سازند.
4- سکاییان در قرن 8 و 7(ق.م) از کنارههای دریای سیاه به سمت آذربایجان آمدهبودند.« بنا به بعضی مدارک آشوری، کیمریان [آشوریان، سکاییان را کیمری می گفتند] از قرن هشت(ق.م) در آذربایجان اقامت داشته و از سرزمین قفقاز به آن ناحیه هجوم آورده اند.» [8]مادها سرزمین اصلی سکاها را ( ساکاسنا ) مینامیدند و برخی از دانشمندان، این سرزمین را میان رود کورا(کور) و ناحیه شمالی گنجه و اراضی اطراف دریاچه اُرومیه و نواحی جنوبی ارس گفتهاند.
در قرن هفتم قبل از میلاد پادشاهی سکاها از لحاظ سیاسی استوار گشت و استحکام پذیرفت و مقتدرترین امپراطوری زمان یعنی آشو ریان آنها را با نام کشور "اشکوزا" به رسمیت شناختند.[9] این قوم در پایان قرن ششم و در آغاز قرن پنجم (ق. م )جزء ساتراپهای ماد بود.
5 - کاسی ها نیز قومی بودند که در لرستان امروزی ساکن بودهاند و همزمان با اقوام سکایی و مادی زندگی میکردهاند و گاهی با هم در جنگ و ستیز بودهاند. سکایان در قرن 6 (ق.م) به آذربایجان ( ماد ) حمله نمودند و 28 سال آن را اشغال نمودند و بعدها شکست خورده و در بین مردم آذربایجان ممزوج گشتند.
با توجه بنام این قوم و محل زندگی این مردم در نواحی جنوبی رود ارس، این سؤال پیش می آید ، آیا ( کاسین ) و نام آن از یادگارهای این دوران می تواند باشد ؟!
6- « ماننا قدیمیترین دولت معتبری هست که قلمرو آنها احتمالاً از یک سو به حوالی تبریز کنونی و دریاچه اُرومیه و از سوئی دیگر به حوالی کرمانشاه امروزی و قسمتی از کردستان میرسیده و با اورارتوییها همسایه بودند، بنابراین قلمرو دولت ماننا روی هم رفته با اراضی امروزی آذربایجان قابل تطبیق هست.» [10] ماننا ها بعد از لولوبیان و گوتیان از اقوام و دولتهای بزرگ در مغرب ایران بودند. در آغاز هزارهیِ اوّل(ق.م) تشکیلات مستقلی از خود داشتند که بعدها در قرن هشت قبل از میلاد با سکاها متحد و با"آشور بانیپال" جنگیدند و شکست خورده و ضمیمهیِ خاک آنها گشتند. مانناییها در کار دامداری و کشاورزی چیره دست بودند و درهنر دستی نیز از سر آمدان روزگار خود بودند و مردمی اجتماعی بودند که در فعالیتهای اجتماعی بر خلاف سایر اقوام آن زمان شرکت داشتند.
مانناها در دهههای اوّل قرن هشتم(ق.م) در پی شکست اورارتوییها از آشوریان، در آذربایجان قدرت فراوانی یافته بودند. آشوریان نیز از اقوام خرابکاری بودند که بارها به آذربایجان لشکر کشیدند و موجب از بین رفتن کشاورزی و دامداری شدند . مانناها با حمله اورارتوییان ضعیف شده، قسمتهائی از اراضی خود از جمله غرب منطقه قره داغ را به اورارتوئیان واگذار کردند . بعد از ظهور مادها ، مانناها جزو سرزمین آنها گشتند. در اسناد ساختمانی داریوش در شوش ظاهراً مانناییان نیز مادی خوانده شده اند. و بطور کلی این قوم با مادها ممزوج گشته اند.
در زمان هخامنشیان سرزمین ماننا با استان ماد ترکیب یافت و مرزهای سرزمین ماننا روی هم رفته با تغییرات اندکی با مرزهای ماد غربی ( ماد خرد ) یا آذربایجان قابل تطبیق است.» [11]
مانناییان یکی از بزرگترین تمدنهای اولیه بشری هست که بعد از شوش ( ایلام) از اهمیت زیادی برخوردار است . اما تاریخ نگاران ( حال بر چه اساسی !! ) زیاد به آن توجه نداشتهاند. تمدن ماننا که کهن تر از مادها بوده تأثیر فراوانی بر تمدن و شکل گیری مادها در آذربایجان و ایران داشتهاند.
ا.م.دیاکونوف معتقد است: مانناییان تأثیر فراوانی در رشد و تکامل آریاییان، در هنگام کوچ به سرزمین ایران داشتهاند، آنان که از اقوام بدوی و عقب مانده بودند هیچ وقت نتوانستند بر سرزمین ماننا ( آذربایجان) سیطره یابند و بیشتر به مشرق ایران گسیل شدند ولی با این حال تحت تأثیر فرهنگ و تمدن عالی ماننایی قرار گرفتند.
از دیگر قومهایی که در سرزمین آذربایجان زندگی کرده اند قومهای هوری و میتائی نیز بوده اند .